

رابرت کیوساکی نویسنده ی کتاب «پدر پولدار و پدر بی پول» صاحب پر فروش ترین کتاب در طول شش سال اخیر شده است. کتاب های کیوساکی به خاطر شیوا و روان بودنشان در عرض مدت کوتاهی به ۵۱ زبان زنده ی دنیا ترجمه شده و امروز در ۱۰۹ کشور جهان در دسترس هستند. اما مهمترین اثر او کتاب« پدر پولدار و پدر بی پول» به تعداد بیش از ۲۷ میلیون بار به چاپ رسیده. در سال ۲۰۰۵ رابرت به عنوان یکی از ۲۵ نویسنده ی برتر دنیا انتخاب شده است.
از جمله نوآوری های دیگر رابرت کیوساکی می توان به ابداع بازی گردش مالی اشاره کرد. در این بازی به صورت کاملاً مفرح به طور عملی با مفاهیم بنیادی اقتصادی آشنا شده و میتوانید معلومات خود را ارتقا دهید.
باتوجه به همین معرفی کوتاه از این نویسنده، سرمایهگذار، تاجر و اقتصاد دان بزرگ، هرکسی را وسوسه به مطالعه ی آثار فاخر او من جمله «پدر پولدار و پدر بی پول» میکند. کتاب «پدر پولدار و پدر بی پول» متنی رسا و جذاب دارد که در قالب زندگی نامه ی خود رابرت برای توصیه به فردی ترکیب شده؛ که همین امر موجب می شود مثل خیلی از کتاب هایی که در مورد امور مالی و اقتصادی نوشته شده اند کسل کننده نباشد.
کتاب« پدر پولدار و پدر بی پول» ۶ درس مهمی را که رابرت از پدر پولدار خود گرفته را شرح داده است و به شما خواننده با هر عنوانی (دانش آموز،سرایدار،پدر،خیاط و…) که به مطالعه ی کتاب مشغولید، درباره ی نقش پول، چگونگی سرمایه گذاری و اینکه هر معامله ای میتواند روی نقدینگی یا «وجوه درگردش» ماهانه ی آنان اثر بگذارد میآموزد. به خاطر داشته باشید که این کتاب بیان میکند که نبوغ و شم مالی یک جریان فکری است، که ما از طریق آن قادر به حل و فصل مشکلات مالی مان میشویم.
ما باید سیع کنیم انسان های باز و بیتعصبی بوده و چشمانمان را به روی افکار جدید و جسورانه ، بگشاییم؛ مخصوصاً امروزه که با این حجم زیاد از تغییرات جهانی و تکنولوژی مواجه هستیم، آنقدر وسیع که تاکنون با آن مواجه نبودیم. در هر صورت ما دو انتخاب داریم یا اینکه محتاطانه رفتار کنیم یا هوشمندانه به پیش رویم و با آماده سازی خودمان و کسب آموزش های لازم و به کار گیری نبوغ مالی خود در برابر اتفاقاتی که در آینده رخ خواهد داد آماده شویم.
این کتاب بر این موضوع تاکید میکند که دنیا در حال تغییر و تحول است، حال آنکه تعلیم و تربیت همپای آن تغییر نکرده است و دانش آموزان برای زیستن در دنیایی آماده میشوند که دیگر وجود خارجی ندارد. مدارس دیدگاه های ثروتمندان در خصوص پول به کسی آموزش نمی دهند تا دیگران هم بتوانند نصایح مفیدشان را بشنوند. در مدارس هیچگونه آموزشی در خصوص پول به بچه ها داده نمی شود.
مدارس عموماً بر روی آموزش های تحصیلی و مهارت های تخصصی تکیه دارند به همین دلیل است که بانکدارها، پزشکان و حسابدار هایی که با نمرات بالا از دانشگاه ها فارغ التحصیل شده اند هنوز در امور مالی و مهارت های اقتصادی زندگیشان لنگ می زنند. آنها به طور مثال رشتهی بانکداری را در دانشگاه خوانده اند یعنی واحد های مربوط به حسابداری را گذرانده اند اما هیچگاه نفهمیده اند که چگونه میتوان آن را در زندگی عادی یه کار بست. شما بعد از خواندن کتاب پدر پولدار و پدر بی پول میفهمید که دیگر باید خود را از «چرخهی زندگی» بیرون بکشید.
رابرت کیوساکی فرزند دو پدر قوی بود و همین موضوع به او این اجازه را میداد که تاثیرات تفکرات متفاوت را، بر زندگی افراد مختلف، مشاهده و مقایسه کند. او توانست بینش باارزشی از قدرت و تاثیر افکار هر کدام در زندگی هایشان بدست آورد. شما در این کتاب با دو پدر روبه رو میشوید که یکی دلش می خواست پسرش درس بخواند و نمرات خوبی کسب کند، مدرکی بگیرد و متخصص شود؛ یک وکیل یا یک حسابدار شود و مدرک استادی خود را بگیرد تا به این ترتیب بتواند شغلی خوب در یک کمپانی بزرگ بدست آورد.
اتکای پدر بی پول روی شرکت یا دولت بود؛ او همواره نگران اضافه حقوق، بازنشستگی و… بود؛ در حالی که پدر پولدار او راتشویق میکرد که درس بخواند و رشتهای را انتخاب کند که از صمیم قلب مایل به انجامش هست. اما نه به دلیل امنیت شغلی یا حقوق بالایش، بلکه او را تشویق میکرد که یاد بگیرد نقش پول چیست و پول در آورد. «من برای پول کار نمیکم؛ بلکه پول است که برای من کار میکند.» این ها کلماتی بودند که بارها بارها تکرارشان می کرد.
شما خوانندهی عزیز متوجه میشوید که علت بی پولی پدر بی پول رابرت این نیست که او کم پول درآورده؛ بلکه میزانش زیاد هم بوده است. اما وی به دلیل باور ها، تفکرات و عملکرد هایش به این نقطه نظر رسیده. پدر پولدار رابرت هیچ وقت نمیگفت من فقیرم یا هرگز ثروتمند نخواهم شد؛ او حتی اگر ورشکست هم میشد همیشه امیدوار بود و میان ورشکستگی و فقر تفاوت زیادی می دید زیرا او معتقد بود، فقر دائمی است اما ورشکستگی موقتی است.
البته در نظرداشته باشید که مثبت فکر کردن به تنهایی موثر نخواهد بود؛ شما نباید بگویید «نمی توانم از عهدهی مخارج برآیم» چون اتوماتیک وار مغز خود را از حرکت باز میدارید؛ شما با طرح کردن سوال «چه گونه میتوانم از عهدهی مخارج برآیم؟» مغز خود را وادار به فعالیت میکنید.
رابرت میگوید:« پول میآید و میرود، لیکن اگر انسان دربارهی نقش و عملکرد آن آموزش دیده باشد، میتواند بر آن مسلط شده و ساختن رفاه و ثروت را آغاز کند.»
رابرت طبق شعر مورد علاقه اش که میگفت:
رابرت کیوساکی
«در جاده در جنگلی از هم جدا میشدند، و
من آن را که مسافر کمتری از آن عبور کرده بود برگزیدم،
و همین، تمام دگرگونی های زندگیم را موجب شد.»
عمل کرد.
این کتاب شش درسی را که رابرت از پدر پولدار خود یاد گرفته به سادگی بیان می کند. منظور این دروس این نیست که به سوالات شما پاسخ دهد،بلکه فقط به منزله ی نشانه ها و علاماتی است که به شما و فرزندانتان در هرچه متمول تر شدن کمک می کند، صرف نظر از اینکه در این دنیای مبهم و نامشخصی که پیش روی ماست و با این تغییرات فزاینده ای که هر لحظه در آن رخ می دهد، چه می گذرد.
درس اول (پدرپولدار پدر بی پول): ثروتمندان برای پول کار نمیکنند!
در این قسمت رابرت اولین شراکت خود را با دوستش مایک در سن ۹ سالگی برای پول درآوردن توافق میکند. آنها بایک دیگر به طور شراکتی نخستین اقدام خود را برای پول در آوردن انجام دادند آنهابا تلاش و پیگیری، اولین خط تولید خود را راه اندازی کردند. اما خط تولید چه چیزی؟!
خط تولید سکه! بله درست خواندید آن دو کودک با شیشه های شیر، یک دیگ استیلی و تیوب خالی خمیر دندان های همسایگانشان شروع به تولید سکه کردند؛ بدون دانستن اینکه در حال تولید سکه غیر قانونی بوده و با هشدار پدر رابرت از رویای پول درآوردن در اولین کار شراکتی خود شکست خوردند.
رابرت بعد از این ماجرا دارای پدر دیگری شد که او را در راه پر پیچ و خم پولدار شدن راهنمایی کرد. پدر دوستش، مایک، به عنوان پدر پولدار رابرت به او در این راه کمک کرد. در این قسمت رابرت با کار کردن برای پدر پولدارش با دست مزدی بسیار کم و سپس کار کردن بدون هیچ دست مزدی اولین درس خودش را یاد گرفت.
او یاد گرفت آموزش اینکه چگونه پول را در خدمت خودش به کار بیاندازد، یک عمر آموزش است. او فهمید آموزش صرفا به معنی صحبت کردن یا ایراد سخنرانی نیست! این شیوهی آموزش مدارس است اما زندگی به تو اینگونه آموزش نمی دهد، بلکه با تلنگری ناخوشایند در مسیری هلت میدهد .پدر رابرت سعی کرد دیدگاه رابرت و مایک را باز کند؛ تا قادر شوند چیز هایی را ببینند که بیشتر مردم از دیدنش سودی نمیبرند زیرا افق دیدشان بیش از اندازه کوچک است. اکثر مردم هرگز تلهای را که در آن گرفتارند نمیبینند.
او با تله ای آشنا میشود به نام ترس و حرص که زندگی برای او پهن کرده است. تله ای که باعث می شود در مراحل زندگی اش با احساسات فکر کند تا اینکه از احساسات در فکر کردن کمک بگیرد. او مجبور شد افکار و تصوراتش را برای یافتن یک موقعیت خاص که برایش پول ساز باشد، به کار بیاندازد.
درس دوم: چرا به آموزش سواد مالی نیاز است؟
غالب مردم، در فهم این مطلب که در زندگی، میزان پولی که بدست میآورند مهم نیست، بلکه حفظ آن مهم است، با مشکل مواجه اند. رابرت در جواب این سوال که چگونه میتوانم پولدار شوم؟ این پاسخ را دریافت “اگر مایلی پولدار شوی باید سواد مالی داشته باشی.”
پدر بی پول رابرت بر مطالعهی کتاب تاکید داشت؛ در حالیکه پدر پولدار او بر چیره دستی برروی امور مالی تاکید میورزید. او در این قسمت فهمید که برای پولدار شدن باید فونداسیون مالی نیرومندی پایه ریزی کند. اما چه طور؟! پدر پولدار رابرت سال ها فقط برای آنان تصویر کشید و صرفا از کلماتی استفاده کرد که طرح های ساده، اصطلاحات مخصوص اقتصادی و جابهجایی پول را یاد بگیرند. سپس در سال های بعد شروع به افزودن اعداد کرد.
مایک و رابرت دریافتند که اکثریت مردم اسیر مشکلات مالی اند چون تفاوت میان دارایی و بدهی را نمیدانند. “پولدار ها پول میاندوزند، حال آنکه بی پول ها و اقشار متوسط، بدهی می اندوزند و به اشتباه تصور می کنند که دارای است.” پس باید برای درک دارایی، توضیح و مشخص کردن آن، اعداد را بخوانیم و آنها را درک کنیم.
ندانستن مفاهیم مالی و ارقام مالی، پایه و اساس مشکلات مالی است. اگر میبینید مردم در امور مالی دچار مشکل هستند، علت این است که قادر به درک برخی اعداد یا مفاهیم نیستند؛ پس برای اینکه پولدار شوید و این ثروت را حفظ نمایید، ضروری است در خصوص امور مالی آموزش ببینید، چه در لغات و تعاریف و چه در اعداد.
درس سوم: به کار خودتان اهمیت بدهید
مشکلات مالی، اغلب نتیجهی مستقیم کار کردن مادام العمر، برای دیگران است. ازخاطر نبرید که تفاوت زیادی میان تخصص حرفه ای و کسب شما وجود دارد.
پدر پولدار رابرت می گوید: «گاهی از مردم می پرسم: «کسب و کار شما چیست؟» آنان پاسخ می دهند: «آه ، من یک بانکدار هستم.»
پس سوال میکنم: «یعنی شما صاحب یک بانک هستید؟» و آنان معمولا پاسخ میدهند: «نه، من آنجا کار میکنم.»
این افراد تخصصشان را با کسبشان اشتباه گرفته اند. یکی از مشکلات ما با مدارس اینجاست که معوملا تو همانی می شوی که درسش را خوانده ای. بنابراین اگر آشپزی خواندهای سرآشپز خواهی شد و اگر حقوق خوانده باشی، وکیل خواهی شد و اگر…
اشتباه انتخاب شغل براساس رشتهی تحصیلی در این است که عده ی زیادی از مردم، از لزوم اهمیت دادن به کسب شخصی خودشان، فراموششان میشود. کسب شما حول ستون دارایی هایتان میچرخد در تقابل یا ستون درآمد هاست. همانطور که پولدار ها بر روی ستون دارایی هایشان تمرکز میکنند، حال آنکه بقیه، بر ستون درآمدهایشان. رابرت فهمید شغل روزمرهی خود را حفظ کند اما همچنان در فکر کاسبی شخصی خودش باشد.
اکثریت مردم یک عمر، توجه شان را معطوف کار دیگران میکنند باعث پولدار شدن آنان می شوند و خودشان مشغول خرید خانهی بزرگ و کشتی تفریحی و به دیگران نشان دهند که پولدرا هستند ولی در واقع در دام قروض کارت اعتباریشان فرو می روند.
درس چهارم: تاریخچه ی مالیات ها وقدرت شرکت های سهامی
علت اینکه طبقات متوسط،بیشترین مالیات ها را می پردازند،نشأت گرفته از طرز تفکر رابین هودی است. ایده ی گرفن مالیات، با دادن این توضیح به فقرا و اقشار میانی جامعه شکل گرفته است که ” مالیات ،فقط به منظور گوشمالی ثروتمندان، وضع شده است” در هر صورت با نگاهی به گذرگاه مالیات ها،فقط به این دلیل هموار و میسر شد که توده ها،در علم اقتصاد،به نظریه ی رابین هود معتقد بودند. یعنی گرفتن از اغنیا و دادن به فقرا. مشکل اینجا بود که اشتهای دولت در کسب پول به قدری زیاد بود که بزودی مجبور شدند برای طبقات متوسط نیز مالیات وضع کنند و از آن هنگام این قانون “گام به گام” پیش رفت.
دولت صاحب استخر بزرگی از پول شد اما مشکل اصلی، فقدان یک مدیریت مالی برای کنترل و هدایت این پول ها بود.مشکل اینجا بود که این پول به جریان نمی افتاد و حقیقتاً، گردش مجددی برای آن وجود نداشت.دراین میان تنها کسانی که در فشار سنگین مالیات ها قرار می گرفتند مردم فقیر و اقشار متوسط جامعهبودند. چون سرمایه دراهای واقعی از اطلاعات مالی خود استفاده کرده تا به سادگی راهی برای فرار از این جریا، یعنی پرداخت مالیات بیایند.آن راه فرار شرکت های سهامی می باشند زیرانرخ مالیات بردرآمد شرکت ها، کمتراز نرخ مالیات بر درآمد های شخصی بود.
درس پنجم:ثروتمندان پول می آفرینند
رابرت بعد از سالها تدریس،به عنوان معلم دریافته بود که ترس بیش از حد و عدم اطمینان به خود(خودشکاکی) بزرگترین نقصان دهنده ی نبوغ و استعداد آدمی می باشد.او یادگرفته بود از روباروی با تغییرات استقبال کند ،نه اینکه از آنها بترسد یا فرار کند.تعدا کمی از مردم هستند که می دانند بخت و اقبال،خلق کردنی است.درست مانند پول. اگر می خواهید خوشبخت تر باشید و به جای سخت کار کردن،پول بسازید، در اینصورت دانش مالی تان اهمیت خاصی پیدا می کند.
درس ششم:برای یادگرفتن کار کنید،نه برای پول
متأسفانه واقعیت تلخ است که استعداد زیاد،کافی نیست.معنای این عبارت،آن است که اکثریت مردم،نیازمند دانستن فقط یک مهارت دیگر هستند تا درآمدشان،به طور تصاعدی بالا برود.رابرت کیوساکی به عوض اینکه جوانان توصیه کند برای کسب درآمد به دنیال کار بگردند،ترجیح می دهد بگوید برای کسب دانش و اطلاعات،در تعقیب کار باشند.
وقتی زندگیمان به کسب تنها یک مهارت خاص اختصاص یافته باشد که فقط در یک حرفه ارزش دارد،دراین صورت،اگر من از آن حرفه اخراج بشوم،مهارت زندگی ام به درد حرفه ی دیگر نمی خورد.پس سیع کنیم همیشه در حال یادگرفتن باشیم مخصوصا در امور فروش و بازریابی و موفقیت در هر حرفه ای سه مهارت نوشتن،صحبت کردن و مذاکره کردن بسیار موثر است.
کتاب پدر پولدار پدر بی پول ۶ درس مهم ثروتمند شدن،موانع پیروزی،مفهوم”دارایی”و”بدهی” ،مسائل مالی ونقش پول را برای شما روشن می کند.شما با خواندن این کتاب با ثروتمند شدن یک کودک ۹ ساله که اکنون به یکی از موفق ترین نویسنده ها، تجار و… تبدیل شده است؛همراه می شوید و قطعاً بعد از این همراهی با او،به فکر به راه انداختن کسب و کار خود می شوید.
کتاب های مرتبط:
پدر پولدار پدر بی پول
اگر شما نیز این کتاب رو مطالعه کردید ، دیدگاه خود رو در زیر این مقاله با ما به اشتراک بزارید تا ما و دیگر کاربران کالج استکان از تجربیات شما استفاده کنند.
همچنین اگه مایلید تا از جدید ترین مقالات و دوره های آموزشی رایگان ما در تلگرامتون باخبر بشید کافیه تا در کانال تلگرامی ما به آدرس https://t.me/stechon عضو شید.
[av_button_big label=’عضویت در کانال تلگرام’ description_pos=’below’ link=’manually,https://t.me/stechon’ link_target=” icon_select=’yes-left-icon’ icon=’ue812′ font=’entypo-fontello’ custom_font=’#ffffff’ color=’theme-color’ custom_bg=’#444444′ color_hover=’blue’ custom_bg_hover=’#444444′ admin_preview_bg=”][/av_button_big]
4 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
سلام روزتون بخیر تندرستی
واقعا مفید بود برام من اینجارو سیو کردم تا دوباره بیام
خواستم نظر بزارم خستگیتون بره
ممنون
باسلام وتشکر از ریز بینی شما نسبت به مطالب این کتاب…باتوجه به حط ومشی های عنوان شده در اینکتاب در دنیای امروز ومخصوصا در ایران ما بسیار کاربردی می باشد..بنابراین امیدوارم با توکل به خداوچراغ راهنمای این کتاب همگی ومخصوصا جوانها بتوانیم به موفقیتهای بهتری برسیم وفقط به دنبال پیدا کردن مقصرعدم موفقیت خودمان نباشیم…
ضمن خداقوت ،بسیار مطالب کتاب آموزنده میباشد، استفاده خیلی خوب میشه از مطالب کتاب نمود ودر زندگی امروزی بسیار کاربرد دارد
متشکریم از نظر مفیدتون .دقیقا همین طور هست.